روزای نوجوانی من

روزای نوجوانی من

روزام اینجوری میگذره
روزای نوجوانی من

روزای نوجوانی من

روزام اینجوری میگذره

عیشی بود آن نه حد هر سلطانی

این چند روز که تو وب نبودم رفته بودم به طالقان تا شاید آخرین تفریح قبل از امتحانام باشه.


از اونجایی که داییم بهم گفته بود برای وبلاگ نویسی همه چیزو از نگاه اینکه پست اون رو بزاری نگاه کنی، منم تصمیم گرفتم که تا میتونم به نوشتن پست برای این چند روز فکر کنم ولی راستشو بخواین انقد این طبیعت ادمو به خودش جذب میکنه همه چیز از یادت میره.


از روز اول به خاطر سرمای زیاد چیزی واس گفتن نیست.


روز دوم  با دوستم رفتیم به یه لات* باید به موسیقی طبیعت گوش میکردی فقط; ویولون زدن باد،پیانو زدن شاخه ها،آواز بلبل ها و رهبری آب فقط باید داد بزنی خداااااااااااااااااااا

وقتی که توی باغ ها قدم میزنی و هر موجودی بهت خوش آمد میگه احساس میکنی که آدم مهمی هستی.من هر چقدر بگم شما درک نمیکنید فقط باید خودتون ببینید.


همون شب هم روی تپه کنار خونمون نشستیم با نور مهتاب و ستاره ها که: عیشی بود آن نه حد هر سلطانی


* مکانی که کنار رود واقع شده باشد 

سوال؟

یه سوال داشتم ازتون.

چرا کسایی که یه عده باید ازشون پیروی کنن واژه منطق تو مغزشون حک نشده؟

افرادی ازین قبیل که من باهاشون سرو کار دارم  ناظمای مدرسه هستن.

وقتی یه چیز میگن بقیه نمیتونن هیچ ایرادی از کارشون بگیرن. 

خودشون هر کاری میتونن کنن ولی بقیه اجازه ندارن اون کارو انجام بدن.

مثلا به ما میگن که مو نباید بلند و ژل زده باشه ولی خودشون موهاشون هم بلنده هم ژل زده به طوریکه از دور برق میزنه.

یا مثلا اگه موهاتو به مد بزنی میکشوننت دفتر و یکی میگه شیطان پرستیه یکی میگه شبیه هرم شده و هر کی یه نظری میده واس خودش.

نمیدونم این ها از بالا رسیده به پایین یا از پایین به بالا(میگیری چی میگم)؟؟ یعنی منی که درس میخونم ای جور رفتار ها رو میبینم وقتی رسیدم بالا تکرار میکنم یا...؟؟؟ شده مثل قضیه اول مرغ بود یا تخم مرغ؟؟؟؟ 

شما با کدوم دسته ازین افراد سرو کار داشتین؟؟؟


+دیروز هم خورش کرفس دادن قورمه ندادن

قورمه سبزی

مدرسه ما یه مدرسه است که از ساعت 8 تا ساعت 2:45 مدرسه تشریف داریم، و چون مدرسه ما خوابگاه داره ناهار هم به ما میدن.


امروز مشاهده شد که چمن میدون بغل مدرسه زده شده و این یعنی ما فردا قورمه سبزی داریم.



+ همین شکلیه فقط جایه گوشت مرغ داره.....

من اینجا چیکار میکنم؟؟؟

سلام به همه دوستای گلم.


از اونجایی که من تازه پا به عرصه وبلاگ نویسی گذاشتم هر اشکالی دیدید شرمنده!!!


اصن من اینجا چیکار میکنم؟؟!!

 راستش امشب خونمون مهمون داشتیم داییم و چند تا از فک و فامیل....

بدون بزرگ نمایی میگم،داییم یکی از بهترین وبلاگ نویس های بلاگ اسکای هست. امشبم منو تشویق کرد که وبلاگ بنویسم.


با تشکر که وقتتونو گذااشتین پای نوشته من