روزای نوجوانی من

روزای نوجوانی من

روزام اینجوری میگذره
روزای نوجوانی من

روزای نوجوانی من

روزام اینجوری میگذره

کلیشه

از جلسه امتحان که میام بیرون منتظر دو تا از دوستام میشم: میلاد ،علی

میلاد که اصولا میگه خرابکاری کردم (البته به لفظ خودمون) علی هم اصولا میگه معلوم نیست منم بین این دو تام ولی آخر سر معلوم میشه که مثل میلاد بودم منم.......


بگذریم...

از مدرسه میایم بیرون و چند تا آهنگ گوش میدیم که مغزمون باز شه. کتاب مورد نظر که امتحان دادیمو حسابی از خجالتش در میایم.(چون من از هر کتاب دو تا دارم که از کسی بهم رسیده پس نگران نیستم که درسش تو کنکور بیاد یا نه)


به ایستگاه که میرسیم از هم جدا میشیم.

منم میرم خونه خودمون.

مامان میگه:امتحان چطور بود؟

-خوب بود.

----چه قد خوب؟

-خوب دیگه!

----باشه جوابش میاد میبینیم.

میشینم پای وب تا شب.

فردا ساعت 10 پا میشم و تا 13 پای وبم 

تا 16 هم ناهار و خواب.

و بعدش شروع میکنم کتابمو ورق زدن:نیم ساعت درس یه ربع استراحت!

و فرداش دوباره میرم سر جلسه امتحان.

هر روز همینه فقط کتابی که میخونم فرق میکنه . آهنگی که بعد از امتحان گوش میدیم.


قورمه سبزی

مدرسه ما یه مدرسه است که از ساعت 8 تا ساعت 2:45 مدرسه تشریف داریم، و چون مدرسه ما خوابگاه داره ناهار هم به ما میدن.


امروز مشاهده شد که چمن میدون بغل مدرسه زده شده و این یعنی ما فردا قورمه سبزی داریم.



+ همین شکلیه فقط جایه گوشت مرغ داره.....