روزای نوجوانی من

روزام اینجوری میگذره

روزای نوجوانی من

روزام اینجوری میگذره

خواب و بیداری قاطی شد

آقا من گفتم این خواب دیدنام یه جوریه !

بعد از ظهر خوابیده بودم که دقیق یادم نیست چی دیدم فقط آخرش یادم میاد که هفت تا شخصیت به صف قد وایساده بودن و به ترتیب به طور کلیشه ای میومدن میگفتن:سلا بیو بیو بیو بیو چطو بیو بیو بیو بیو خوب بیو بیو بیوب

و این بیو بیو ها با صدای فوق العاده گوش خراش تکرار میشد.


آنگاه از جای برخاستم و به تعبیر آن اندیشیدم و تعبیری نداشت جز صدای بوق دوچرخه بچه ها که با خواب ما قاطی شده بود!


آنگاه بنده فریاد براوردم و به سمت کوه روانه شدم و توبه کردم الان هم مشغول یاد گیری فقه هستم.


ولی خیلی باحال بود الان که فکر میکنم بهش کلی میخندم!

نظرات 3 + ارسال نظر
کرم دندون دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 01:51

بیو بیو بیو...

دختر آسمان! دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 11:02 http://aseman-man.blogsky.com

این قد من ازین اتفاقا افتاده برام...
یه بار پنجررو باز گذاشته بودم...هوا هم سرد..
خواب می دیدمتو یه جاییم و کلی باد میاد ئو از سرما به خودم می لرزیدم

Mr PACT دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 15:06 http://misaghetanha.blogsky.com

"خیلی" بیو بیو بیو "باحال" بیو بیو بیو "بود" بیو بیو بیو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد