نه مثل اینکه من درس خون بشو نیستم بازم رفتیم ولایت.....
این سری که رفتیم طالقان اصلا حس انجام هیچ کاری نبود ولی پنجشنبه ساعت 7 صبح که بیدار شدم به سرم زد برم کوه.رفتم یکی از دوستام رو از خواب بیدار کردم و سر نیم ساعت راهی کوه شدیم به قصد چیدن ریواس،کمانگوش* و شورک**...
ساعت 8:30 راه افتادیم و با یه برنامه ریزی دقیق ساعت 10 به کوه خچیره رسیدیم. اونایی که اشنا هستن میدونن کجا رو میگم. تا ساعت 11 صبحونه: چایی دودی با نون کُلاس خوردیم تا ساعت 11 رفتیم بالای کوه و شروع کردیم به چیدن که واس اینکار چون کیسه ای نبرده بودم یه شلوار زاپاس که داشتم اون رو پاچه هاش رو گره زدم و شد کیسه .
البته فقط ریواس بود چیز دیگه ای پیدا نکردیم...
برگشتیم به دامنه کوه و دوباره تغذیه کردیم خودمون و یه چایی با آب چشمه که البته نمیدونم آب چشمه بود یا برف ولی یه آب یخ و شیرین بود.
ولی چه منظره ای داشت آدم کیف میکنه الان میگین چقد تعریف میکنه ولی همش واقعیته...
*komangush نوعی قارچ که بعضی ها بهش کمانگوشت هم میگن که یدونش یه وعده غذایی هست خیلی هم بزرگه
**shurak یه نوع سبزی کوهی
+یکی منو راهنمایی کنه که چجوری عکس های زیاد بزارم تا عکس هایی که گرفتم رو ببینید.
++ روز معلم هم با چند روز تاخیر مبارک
ای تنبل درسنخون
کمانگوش نمیشه برات درس.
اره باید بهش فک کنم
یه بار تو عمرم رفتم طالقان ..البته نمیدونم تو خوده طالقان بود یا اطرافش...یه جای سرسبز بود وسطش هم یه رودی میگذشت...خیلیییی آبش خالص بود میگفتن آب از برف های بالا ی کوهه درحالیکه ما تابستون رفته بودیم
جای بسیار زیبایی بود به هر حال
اره من پارسال تابستون یجا رفته بودم که برف داشت
سلام پیمان جون
خوبی مادر
من که کلا با بلاگ اسکای آشنایی ندارم در این زمینه نمی تونم کمکی بکنم
ولی یه چیزی پیمان
نه ولش کن اگه بگم بیرونم می کنی یه غلط املاییه گفتن نداره که!! توصیف و روزنوشت را عشق است
بگو چیه؟ کسی تا الان نفهمیده
برگشتیم به دامه کوه و دوباره "تغذیه" کردیم تغذیه اتون چی بود این دفعه؟
اوووو فهمیدم